بدون تردید اتحاد و انسجام اسلامی یکی از ضروریترین موضوعات مورد توجه دین اسلام است. از این رو قرآن به مسئله اتّحاد از دیدگاه اجتماعی آن نگریسته و بر اهمّیت اتّحاد میان جهانیان، ادیان، مسلمانان و نهاد خانواده تأکید کرده است.
در قانون اساسی جمهوری اسلامیایران نیز که تبلور معارف اسلامیاست، بر وحدت جهان اسلام تاکید شده است و دولت اسلامیرا موظف کرده که سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامیقرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد. مطلب پیش رو به راهکارهای انسجام اسلامی از دیدگاه قرآن میپردازد:
1.توجه به اشتراکات، حرکت به سوی انسجام
از راهکارهای مهم وحدت، توجه به نقاط مشترک میان افراد جامعه است؛ چرا که اصول مشترکی میان مردم جامعه وجود دارد مانند: توحید، نبوت و معاد که هر کدام میتواند محور همگرایی مردم شود؛ این اشتراکات میتواند موجب وحدت بین جوامع بزرگ اسلامیو حتی ادیان بزرگ بشری شود.
با توجه به این نکته مردم به جای آن که به سوی اختلاف کشیده شوند، به اشتراکات خود توجه کرده و در مسیر یکپارچگی حرکت خواهند کرد. قرآن بر این نقاط، انگشت گذاشته و بر اشتراکات جوهری انسان، این چنین تأکید کرده که منشأ انسان و مادّه اوّلیه و عصاره وجودی انسانها یکی است و آنها همه از خاک آفریده شدهاند(حج/5) و پدر و مادرشان یکی است و از یک پدر و مادر زاده شدهاند؛ چنان که مىفرماید: «اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید.» (حجرات/13)
در سوره اسراء کرامت انسانی را متعلق به همه انسانها دانسته، به بیان شخصیت والاى نوع بشر و مواهب الهى نسبت به او مىپردازد، مىفرماید: ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم؛ «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ». (اسراء/70) و این برتری برای همه فرزندان آدم است که خود یکی از مشترکات انسانهاست.
2.چنگ زدن به ریسمان الهی، مقابله با تفرقه
راهکار دیگر انسجام، چنگ زدن به ریسمان الهى است که میتوان آن را یکی از مهمترین راهکارهای وحدت بر شمرد؛ چنانکه قرآن کریم پس از آیاتی که به تفرقهافکنی دشمنان اشاره کرده، در صریحترین آیه خود با دعوت به اتّحاد، به مومنان در مورد تفرقه هشدار داده و تمام آنها را به چنگ زدن به ریسمان الهی فراخوانده است: «همگى به ریسمان الهى چنگ بزنید، و پراکنده نشوید.»
در آیات دیگر قرآن همچون 146 و 175 نساء و 101 آلعمران نیز از تمسّک جستن به خداوند، سخن به میان آورده است. در اینکه مقصود از ریسمان الهی چیست، بین مفسرّان اختلاف نظر وجود دارد، قرآن، کتاب و سنّت، دین الهی، اطاعت خداوند، توحید خالص، ولایت اهلبیت(ع) و جماعت، هر کدام وجوهی است که در تفسیر آن گفته شده است. برخی نیز مفهوم حبل اللَّه را شامل همه این معانی دانستهاند.
با این حال، به نظر میرسد که نزدیکترین تفسیر برای این واژه، دیدگاه نخست یعنی قرآن است؛ چنانکه در روایتی از رسول اکرم(ص) قرآن؛ ریسمان الهی کشیده شده میان آسمان و زمین معرّفی شده است: قرآن، خود نیز از مؤمنان خواسته است تا در منازعات و اختلافات خود، به خداوند رجوع کنند.
3.پذیرش کامل دین، شرط صلح و آشتی
یکی دیگر از عوامل و راهکارهای انسجام، پذیرش کامل دین اسلام است به این نحو که اگر مومنان، اسلام را به طور کامل بپذیرند دیگر جایی برای اختلاف و تفرقه باقی نخواهد ماند، به همین دلیل قرآن در آیه 208 سوره بقره از مومنان میخواهد که به قرآن و دیگر کتابهای آسمانی ایمان آورند واسلام را بدون هیچ کم و کاست پذیرا باشند: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! همگى در صلح و آشتى درآیید! و از گامهاى شیطان، پیروى نکنید که او دشمن آشکار شماست.»
4.پیامبر(ص)، محور همبستگی
یکی دیگر از محورها و راهکارهای انسجام اسلامی، مراجعه به پیامبر(ص) است. قرآن، علاوه بر آنکه وجود پیامبر(ص) را محورى براى همبستگى و یگانگى مسلمانان مىداند، مراجعه به سنّت حضرت را نیز راهکارى براى ایجاد و حفظ یگانگى معرّفى کرده، مرجعی برای رفع اختلافات میداند؛ چنان که در آیه 59 سوره نساء اینگونه میفرماید: «پس اگر درباره چیزى نزاع کردید آن را به حکم خدا و پیامبر ارجاع دهید، اگر به خدا و قیامت ایمان دارید. این [ رجوع به قرآن و سنّت براى حلّ اختلاف] بهتر و پایانش نیکوتر است.»
پیامبر(ص) مرجع بسیار مطمئنی است که مىتواند برطرفکننده منازعات و مشاجرات باشد و به این سبب پذیرش داورى وى مورد تأکید قرآن است و آن را از نشانههاى ایمان میداند و میفرماید: «به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داورى طلبند و سپس از داورى تو، در دل خود احساس ناراحتى نکنند و کاملا تسلیم باشند.»(نساء/65)
حضرت علی(ع) در نهج البلاغه بازگشت به رسول اکرم(ص) را مراجعه به سنّت پیامبر تفسیر فرموده است. چرا که سنّت آن حضرت، شارح و بیان کننده قرآن است و اگر در فهم قرآن ابهام و اشتباهی - که ممکن است زمینهساز پراکندگى باشد - وجود آید، آن را برطرف میکند.
5.امر به معروف و نهى از منکر، رهایی از پراکندگی
از عوامل و راهکارهای اتحاد و انسجام اسلامی2فریضه مهم امر به معروف و نهى از منکر است که در قرآن به آن اشاره شده است؛ قرآن، بعد از آن که مسلمانان را به چنگ زدن به ریسمان الهى و پرهیز از تفرقه، فرا میخواند، از آنان مىخواهد که به انجام امر به معروف و نهى از منکر قیام کنند و میفرماید: «باید از میان شما، جمعى دعوت به نیکى، و امر به معروف و نهى از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند.»(آل عمران/104)
و بىدرنگ، به آنان هشدار مىدهد که همچون پیروان ادیان پیشین که در دینشان دچار چند دستگى شدهاند، پراکنده نشوند و میفرماید: «و مانند کسانى نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند [آن هم] پس از آنکه نشانههاى روشن [پروردگار] به آنان رسید! و آنها عذاب عظیمى دارند.»(آل عمران/105)
6.مراعات حقوق برادرى، رهایی از اختلاف
پیامبر اعظم(ص) آن هنگام که ندای حق پرستی را سر داد و سکان رهبری جامعه اسلامیرا به دست گرفت، با شعار «انما المومنون اخوة » دشمنی و تفرقه اقوام را به برادری و اتحاد تبدیل فرمود و زنگار کینه و دشمنی جاهلیت را به مساوات و برادری مبدل نمود.
آن حضرت میفرماید: «خداوند در روز قیامت اعلام میکند کجایند آنها که با دیگران پیوند مودت و محبت برقرار کردهاند. به جلال خودم سوگند! آنان را در سایه رحمت خود پناه میدهم.» آن گاه برای این برادری و مودت حقوقی تبین گردید؛ چنان که در زمینه این حقوق در روایتى از امام کاظم(ع) براى برادر ایمانى، 7 حق معرّفى شده که اگر کسی آنها را مراعات نکند، از ولایت الهى خارج مىشود.
قرآن مراعات حقوق برادری را راهکاری برای وحدت بیان میکند و مؤمنان را به مثابه جانهاى یکدیگر دانسته، و احکامیرا برای آنان آورده از جمله آنکه در سوره حجرات آیه 11 از آنان مىخواهد که به خویشتن عیب نگیرند و در آیه بعد ظن و تجسّس را حرام میداند و غیبت کردن مؤمن را به مثابه خوردن گوشت مرده برادر خود معرفی میکند، و به سبب همسویى چنین پیوندى با اراده الهى، راه مؤمنان را محور حق برشمرده و عدم پیروى از راه آنان را همسنگ مخالفت با پیامبر(ص) دانسته است: « کسى که بعد از آشکار شدن حق، با پیامبر مخالفت کند، و از راهى جز راه مؤمنان پیروى نماید، ما او را به همان راه که مىرود مىبریم و به دوزخ داخل مىکنیم و جایگاه بدى دارد.»(نساء/115)
7.اصلاح مومنان، مبارزه با ضربه پذیری و فرسودگی
یکی از اخلاقیات دینی سفارش به اصلاح بین مومنان و افراد جامعه است. براساس این صفت پسندیده اگربین مسلمانان کدورت وناراحتی پیدا شد، مسلمانان دیگروظیفه دارند آنهارا آشتی دهند واز ادامه جدایی آن دو جلوگیری کنند، این امر آن چنان ارزش دارد که حضرت علی(ع) در وصیتنامه خود خطاب به امام حسن(ع) و امام حسین (ع) میفرماید: «من از جد شما شنیدم که میفرمود: آشتی دادن میان مردمان از نماز و روزه سالیان زیاد بهتر است. »
کاربرد این صفت درمورد انسجام اسلامیاین است که هر مسلمان در وهله نخست خود را به این صفت پسندیده متصف کند و همیشه درصدد ایجاد صلح ودوستی با دیگران باشد.